آيا از اعتقادات خود براي رسيدن به هدفتان استفاده ميكنيد؟ آيا تا به حال در مورد اثر رواني داروها شنيده ايد؟ افراد زيادي از بيماريهاي سخت شفا پيدا كرده اند بدون اينكه دارو يا درمان معتبري داشته باشند. تحقيقات نشان داده است كه بیشتر پزشكان در سراسر دنيا براي بيماران داروهايي را تجويز مي كنند كه فقط به بهبود شرايط جسمي آنها كمك ميكند. ولي درماني براي بيماري محسوب نمي شود.
خوب از اين حرفها نتيجه مي گيريم كه دارويي كه به بيمار خورانده يا تزريق می شود چندان سبب بهبود او نمی شود.پس علت اينكه اين بيماران لباس عافيت به تن مي كنند چيست؟
پاسخ ساده است ايمان و اعتقادي كه بيمار به قدرت شفا بخش دارو دارد سبب بهبود او ميشود. ميبينيد كه باور انسان چقدر قدرتمند مي تواند باشد.
حال اگر باورهاي منفي را در زندگي روزمره خود راه دهيم چه مي شود؟
اگر فكر كنيم نمي توانيم به خوبي همكار يا رقيب خود باشيم، پس اين گونه هم خواهد شد. آيا اگر ديگران را قوي تر از خود بدانيم و خود را در برابر آنها ضعيف بپنداريم، مي توانيم به موفقيت برسيم؟ و افكاري مانند عقب بودن از ديگران در زندگي كمكي به ما خواهد كرد؟
يك حقيقت وجود دارد ” آن چه بدست مي آوريم همان چيزي است كه مي پنداريم. “
حتي اگر در حرفه اي كه به آن مشغوليم بسيار ماهر باشيم، اگر خود را ضعيف و ناتوان پنداريم بي شك شكست به سراغ ما خواهد آمد. چون مغز ما به دنبال اطلاعاتي مي گردد تا از اعتقادات ما پشتيباني كند. شايد اين صحبتها نسخه علمي قانون جاذبه باشد، قانوني كه به ما مي گويد:
” آن چه بدست مي آوريد همان چيزي است كه به آن اعتقاد داريد. “