*بی تفاوتی :
اولين دشمني كه در درون ما وجود دارد و قبل از اينكه ما را از بين ببرد بايد آن را از بين ببريم، بيتفاوتي است و بيتفاوتي چه بيماري غم انگيزي است. این جمله افراد بیتفاوت است:”بگذار هر اتفاقي میخواهد بيفتد من راه خودم را میروم!”
اينجا يك مشكل وجود دارد شما میتوانيد راه خود را برويد اما هيچگاه به بالاي كوه نمیرسيد.
*بي هدفي:
دومين دشمن درون ما بيهدفي است. بيهدفي دزد موقعيتها و كارهاي شگفت انگيزي است كه میتوانيم انجام دهيم. اين دشمن، شانسهاي ما را براي ساختن آيندهاي بهتر میدزدد. روي اين دزد نابكار شمشير بكشيم و هم اكنون براي خود يك هدف والا انتخاب كنيم. آن وقت خواهيم ديد كه چگونه تمام فعاليتهاي ما رنگ لعاب ديگر خواهد گرفت و مشكلات در برابر هدف بزرگ ما کوچك خواهد شد.
*شك و ترديد:
سومين دشمن درون ما شك و ترديد است. بله نمیتوان به همه چيز اعتماد كرد. ولي نبايد به دو دلي اجازه داد سكان زندگي را در دست گيرد. افراد بسياري نسبت به آينده و گذشته مشكوكند، به اطرافيان خود مشكوكند. به ممكنها و موقعيتهاي موجود مشكوكند و از همه بدتر به خود و تواناييهای خود هم شك دارند. اين شك و ترديد سبب تعللي میشود كه نتيجه آن از دست دادن موقعيتهای بزرگ است.
اطمينان داشته باشید كه شك و ترديد زندگي و شانس ما براي رسيدن به موفقيت را ويران میكند. نه فقط دل شما را خالي میكند، بلكه حساب بانكي شما را هم خالي میكند. شك، يك دشمن است از آن عبور كنيد و از شرش خلاص شويد.
* نگراني :
چهارمين دشمن درون، نگراني است. همه ما گاه دچار نگراني میشويم. فقط نباید به آن اجازه دهيم که بر ما مسلط شود. در عوض اجازه دهيم به ما اخطار دهد. نگراني هم میتواند مفيد باشد برای مثال اگر در حال عبور از عرض خياباني باشيد كه اتومبيلها با سرعت زياد در حال حركتند. نگراني از برخورد يا تصادف با آنها طبيعي است. ولي نمیتوانيم اجازه دهيم نگراني بر ما غلبه كند، تا تعادل خود را از دست بدهيم.
میتوانيم نگراني را به گوشه كوچكي از درون خود برانيم آنگاه فضاي زيادي از درون ما آماده عمل خواهد بود. يكي از بهترين راههای كم كردن نگراني عمل كردن با كار و تلاش زياد است.
*محافظه كاري :
پنجمين دشمن درون، محافظه كاري و احتياط بيش از حد است. اين روش ترسناكي براي زندگي است. ترسو بودن يك صفت نيست بلكه يك مريضي است. اگر به آن اجازه پيشروي بدهيد شما را تسخير میكند. افراد ترسو پيشرفت نمیكنند. هميشه در حسرت موقعيتهایي كه از دست دادهاند زندگي میكنند. اين افراد در بازار رشد نمیكنند و قدرتمند نمیشوند. پس سعي كنيد از محافظه كاري بيش از حد بپرهيزيم.